loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام جواد,متن روضه,شهادت امام جواد,روضه شهادت امام جواد,امام جواد,روضه امام جواد,متن روضه همراه با صوت,متن مداحی همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,متن مداحی همراه سبک,آئین مستان,دانلود

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2214 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1734 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1280 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 689 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 627 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 603 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3489 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6702 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2835 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3801 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3236 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3562 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4135 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3672 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7256 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4947 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5887 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4364 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5533 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4177 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2248 زمان : نظرات (0)

یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود

روی بوم خونه ای، یه بدن افتاده بود

غربت و بی کسیش از، حال و روزش حاکی بود

آخه لبهاش خونی بود، آخه موهاش خاکی بود

استخوناش آب شده، همه ی جونش کبود

گویا که پیکرش، به یه زهری سوخته بود

پیدا بود که با چشاش، کسی رو صدا زده

روی خاک ها غلتیده، خیلی دست و پا زده

چی بگم که از غمش، خون ز دیده ها میاد

آخه قصه ی منه، روضه ی امام جواد

نمی گم از ستم ام فضل بی حیا

آخ خدا حرف میزنم از وفای کفترا

کفترا پر میزدند، همگی بالا سرش

تا ز آفتاب نسوزه بدن مطهرش

اما کاشکی آی خدا، کفترای با وفا

می بودن تو کربلا، می بودن رو قتلگاه

جای زینب غمین، به حسین غرق خون

همگی با پرهاشون، میزدن یه سایبون

آخه زینب نتونست، پیش داداش بمونه

زدن و کشوندنش، به زور تازیونه

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 6383 زمان : نظرات (0)

وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد

موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد

اونایی كه اهل روضه باشن،با یه كلمه جلوتر میرن،اگه میخوای امشب بهت سوز بدن،تو روضه آتیشت بزنن،هی بگو میسوزم،ببین چه روضه هایی برات مجسم میشه

وقت پرپر زدنم برگ و برم میسوزد

موقع پر زدنم بال و پرم میسوزد

بس كه كبریت كشیده است به جانم این زهر

آسمان دود، زمین در نظرم میسوزد

گفتم آبی روی آتش بود اشكم

بعضی وقت ها میگی گریه كنم،آبی رو آتیشه،سبك شم

گفتم آبی روی آتش بود اشكم اما

اشك هم پای دل شعله ورم میسوزد

همسرم ریخته در كاسه ی جان زهری كه

هم سرم،هم بدنم ،هم جگرم میسوزد

حرف از سوختن آمد

یه جایی بُرده تو رو كه بغض دلت میتركه

حرف از سوختن آمد به گمانم طفلی

گفت عمه كمكم كن كه سرم میسوزد

دوید از خیمه بیرون دامنش داره میسوزه،معجرش داره میسوزه،الله اكبر،یه وقت دید یه نانجیب داره میاد به طرفش،روایت میگه نشست رو زمین،از عمه شنیده گوشواره ها رو میبرن،معجرهارو میبرن،گفت:آقا به من نزن،صدا زد عزیزم من با تو كاری ندارم،نترس،دید همه بدنش داره میلرزه،گفت:من باهات كاری ندارم،من خودم دختر دارم،میدونم دختر بچه زود میترسه،صدا زد اگه با من كار نداری،من یه خواهش ازت دارم،چی می خوای؟آب می خوای،تشنه هستی؟گفت: نه به من بگو راه نجف كدوم طرفه،نجف و می خوای چیكار،گفت:می خوام رو كنم به جدم امیرالمؤمنین،بگم،بیا ببین با ناموست دارن چیكار میكنن،حسین........

به جوانیم قسم بیشتر از آتش جان

قلب من از بی وفایی همسرم میسوزد

من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله كردن،كف زدن،یكی از این كنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین كه رسید جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:كجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنك بشه،یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب آورد،كربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین كه رسید دید هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،كجا داری میری،دارم برا حسین،آب میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب كردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو بالا آورد،همه بگید حسین........

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1525 زمان : نظرات (0)

قرار ما سر میدان کاظمین

ای اولین زیارت ما بعد کربلا

بخشنده تو

خدای کرم تو

جواد تو

ابن الرضا تو

حضرت باب المراد تو

کوچیک و بزرگ ندارن این خانواده؛امام رضا می خواد از همون اول حواس هارو جمع کنه،محمد نامی است،می گه هنوز آقا به مَرو نرفته،سفر آخره؛زیارت آخر آقا به خانه ی خدا،تشرف آخر آقاست،نابینا بودم،گفتم :آقاجان یه عمره گدای در خونه ی شما هستم،یه عنایتی نمی کنید،یه نگاهی کن این چشمای ما بینا بشه،آقا فرمود:یه نامه می نویسم،ببر بده به پسرم جوادالائمه،می گه نامه رو گرفتم اومدم خدمت جواد الائمه،موفق خادم امام جواد الائمه در و باز کرد،گفتم نامه دارم از امام رضا برا جوادالائمه،اومدم،من و کنار مهد جواد الائمه  آورد،خردساله آقا،سن و سالی نداره،گفتم :آقا جان،از باباتون براتون نامه دارم،فرمود:موفق نامه رو بگیر بیار،نامه رو باز کرد،جلو چشم آقا جوادالائمه گرفت،آقا خوند،نامه رو بوسه زد،یه ارتباط عجیبی بین این پدر و پسره،لذا اگه رفتی حرم جوادالائمه بگو آقا جون بابات،حرم امام رضا هم رفتی،هرموقع گره سختی اوفتاد،نه برا هر چیزی،برا هر چیز پیش پا افتاده ای بگی آقا به حق جوادالائمه،واقعاً جفا كردی،یه موقع گره سختی به كارت افتاد،برو پیش پای آقا وایستا،پایین پا،بگو آقا،به حق آقا زاده ات جواد الائمه امضاء كن من برم،می گه نامه رو بوسید،با دستای كوچولوش،روی چشمام كشید،چشمام و باز كردم،ماه دلارای جوادالائمه رو دیدم،یابن الحسن

دیده صد بار اگر كور شود بهتر از آن

كه به دیدار تو یك فیض نگاهش ندهند

ماه رجبیه یك كاری بكن،نیمه ی شعبان می رسه،بتونی تو تولد آقا،صاحب تولد و بتونی ببینی،آقا جان یا جواد الائمه،دستم به دامنت،حاجات دنیاییت رو همین جا بخواه،بگو آقا ماه رمضون میاد،دستم خالیه،نیمه شعبان می آد دستم خالیه،حالا داری گریه می كنی من می خوام مابین گریه هات بگم و رد شم،آخرین وداع علی بن موسی بن الرضا با خانه ی خداست،طوری طواف كرد،كه امام رضا،عاقبت وقتی می خواد بره،دیدن جواد الائمه نیومد،سراغ عزیز دردونش و گرفت،امام رضاست و جون جواد الائمه،پسرم كجاست،گفت آقاجان هرچی بهش گفتیم بیاد،تو حجر نشسته داره گریه می كنه،آقا امام رضا خودش اومد تو حجر،پسرم نور دیده ام،چرا پا نمی شی بابا،گفت بابا می خوام پاشم دیگه پاهام طاقت نداره،این وداع آخری كه كردی،دیگه می دونم مدینه برنمی گردی،دیگه خونه ی خدا نمی آی،آخ،بذار توشه بگیریم شب جوادالائمه،با همه خداحافظی كرد ابی عبدالله،می خواد به سمت میدان بره،دید اسب حركت نمی كنه،یه نگاه كرد دید نازدانش دستای ذوالجناح و گرفته،گفت بذار بابات بره میدون،گفت می خوای بری میدون،برو،اما یه شرط داره،باید از اسب پیاده شی منو در آغوش بگیری،ابی عبدالله پیاده شد،یه جا حسین این عبارت و بكار برده،لاتحرقی قلبی،دلم و آتیش نزن دخترم بذار برم،گفت:بابا می خوای بری میدون برو،یه شرطی داره،بابا یادته وقتی خبر شهادت مسلم رو بهت دادن دخترش و صدا زدی،رو زانوت نشوندی یه دست یتیمی به سرش كشیدی،یه دست یتیمی سر من بكش برو،می دونم دیگه بر نمی گردی

بخشنده تو

خدای کرم تو

جواد تو

ابن الرضا تو

حضرت باب المراد تو

هرصبح چهارشنبه مقیم تو می شوم

اومد خدمت امام هادی،اون روز خیلی براش بد اومد،افتاد زمین دستش زخمی شد،پاش زخمی شد،گرفتاری،از در كه وارد شد گفت:آقا عجب روز بدیه،آقا فرمود:«چرا خطاها و اشتباهات خودتو پای اون روز می ذاری،روزها همه مقدسه،هر روز مختص یه امامه».چهارشنبه ها روز امام جواد روز امام رضاست روز موسی بن جعفر، روز امام هادی است،پنجشنبه روز امام عسكریه،از این زیارت روزها جدا نشی،هر وقت كه تو خونه ات می خونی خونه شما می شه حرم و شما خادم اون حرم می شید

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 77
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 342
  • آی پی دیروز : 308
  • بازدید امروز : 2,963
  • باردید دیروز : 2,673
  • گوگل امروز : 29
  • گوگل دیروز : 37
  • بازدید هفته : 10,703
  • بازدید ماه : 71,904
  • بازدید سال : 1,281,828
  • بازدید کلی : 19,787,656